• وبلاگ : بسوي او
  • يادداشت : من با دختر جوان سلام نميکنم
  • نظرات : 4 خصوصي ، 9 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + احمد 

    دمت گرم حاجي.

    يه دونه اي ......

    پاسخ

    سلام ...
    + اميد سعادت 


    سلام داداشم

    از جوابي که ميدم ناراحت نشو.چون يه نظري دادي که مجبورم جواب بدم.

    يادته تو مسجد چهارمردان نشسته بوديم.............

    چرا نگاه ما بخودمون بايد حداقلي باشه؟چرا بايد اينقدر بريم جلو تا کنار پرتگاه گناه بخوايم بايستيم؟چرا ما اينقدر بايد ارزش خودمون رو پايين بياريم؟به قول يه عالمي:تا ميشه رفت تو کاخ هاي بهشت چرا بريم تو طويله بهشت؟

    درسته که حکم کلي سلام به نامحرم حرام نيست ولي خيلي از موارد هم حرام ميشه.اما حکم کليش(کراهت) کمتر از حرام نيست.مکروه يعني خدا خوشش نمياد بندش اين کار رو انجام بده

    .براي ماها نيست که بدونيم خدا از کاري خوشش نمياد و انجام بديم.

    تازه همه اينها مربوط به سلام ميشه،همون سلامي که خدا اينقدر براش ارزش قائل شده که فرموده اگر جوابش رو ندي گناه کردي.حالا ببين حکم حرف زدن هاي زائد چي ميشه!حکم خنديدن ها چي ميشه!

    البته محل بحث من هم توي پستي که گذاشتم همين جا بود،يعني حرف هاي زائد رو بردم زير سوال.

    راستي ممنونم که مجبورم کردي اين مطلب رو بنويسم.چون 99درصد بچه مذهبي هامون اين مطلب براشون سواله ولي نميپرسن.خود من هم نميدونستم اما .....

    ناراحت شدي خبرم کن.(اينو از باب احتياط گفتم وگرنه اينقدر ميشناسمت که بدونم ناراحت نميشي)

    + انيس 
    سلام خان داداش
    ميگما....وبلاگ من لو رفته نه؟...آي پي آدرست رو گاهي ميبينم اون ورها
    پاسخ

    وبلاگ چيه؟مگه وبلاگ داريد؟آي پي كجاست؟مگه من آي پي دارم؟خوردنيه؟ببخشيد شما؟............
    + اميد سعادت 


    سلام خانم آبجي رسيدن بخير

    پيشنهادتون خيلي صحيح و متفکرانست،اما.......

    اما قابل اجرا نيست.وقتي آدم تو هر کاري وارد مرحله عمل ميشه ميبينه نميتونه همه تفکراتش رو پياده کنه.مثل رئيس جمهور که قبل از رياستش يه جوري حرف ميزنه که همه فکر ميکنن اگه اون رئيس جمهور بشه اون کشور بلافاصله ميشه بهترين تو دنيا.اما وقتي مياد تو عمل ميبينه نميشه به اين راحتي که فکر ميکرد مفاسد رو ريشه کن کنه.يا ايران رو بکنه کنار دريا.

    4 سال پيش تو مسجد به اين نتيجه رسيديم که جلسمون هنوز بلد نيستن قران رو کامل صحيح بخونن در حالي که اين از ابتدايي ترين دانسته هاي يه بچه شيعه بايد باشه.خب کار درست اين بود که ما کلاس قرائت برگذار کنيم.اما نتيجه چي شد.اينکه هيچ کس استقبال نکرد.چرا؟چون جهل مرکب داشتن.فکر ميکردن بلدن افت کلاس داشت بعد از25 سال تو مسجد بودن و قران خوندن تازه برن کلاس قرائت.

    وضعيت اکثر ما ايراني ها همينطوره.بخاطر نوع درسها و رسانه ها يه مقدار سطحي وپراکنده با دين آشنا شديم ولي فکر ميکنيم که خيلي حاليمونه.(اينقدر خودمون رو عالم ميدونيم که اين بازيگرٍ تو انگليس ميگه من گناه نکردم چون کسي رو اذيت نکردم.لاکاني)ماها همه جهل مرکب داريم.بخاطر همين نميتونيم به عموم مردم بگيم بيايد از اول ودرست بخونيد.مجبوريم از وسط ها بگيم تا اين جهل مرکب بشکنه و بفهميم علمي که داريم خيلي خيلي کمه نسبت به اون مقداري که بايد بفهميم.

    به نام خدا
    متن بسيار زيبا و تاثير گذار بود.لطفا به صبح نزديک سري بزنيد .
    والعاقبه للمتقين
    پاسخ

    سلام اقا محمد حسين.نام زيبايي داريد.متن زيبا مثل حرف زيبا به درد هر كسي نميخوره.مثل قرآن كه همش حرف زيباست نه همش حرف بي نهايت زيباست ولي امثال من كه بلد نيستيم ازش استفاده كنيم بدردمون نميخوره.تا كي ؟ تا وقتي كه اون قدر بزرگ بشيم كه بفهميمش.خوشحالم كه اين نوشته بدردتون خورد.موفق باشيد.
    کاربر گرامي
    در تاريخ يكشنبه 1 آبان 90 نوشته (من با دختر جوان سلام نميکنم!) شما به فهرست نوشته هاي برگزيده در مجله پارسي نامه افزوده شده است. موفق باشيد.
    + انيس 
    بازم كه بحث آتيش پنبه اي راه انداختي خان داداش
    اساتيد مي فرمايند كه براي برطرف كردن يك عيب /يك مشكل/يك عادت غلط/يك گناه...بايد يك رفتار صحيح و بهتر بگم نزديك به صحيح رو آورد تا اون غلطه ميدان رو ترك كنه
    دررابطه با ميل اين دو جنس مخالف بهم كه حالا يا با سلام برادر سلام خواهر سلام عزيزم سلام جونم يا بيشتر و فراتر ...چي ميتوني جايگزينش كني تا ترك بشه؟
    ازدواج؟...اگربگند نميشه...نداريم...ندارند ،اين بار بايد بياي پيشنهاد ازدواج ساده و شروع زندگي بي تشريفات و اينها بدي
    بعد اگر در كت مباركشان نرفت بايد بياي كلا روي جهان بيني و ايدئولوژي كار كني ...بعد ميبيني كه رسيدي به اقرا باسم ربك الذي خلق...يعني استارت پيامبري...يعني دعوت به دين ...يعني بسم الله تازه اول بايد دين رو ياد بدي
    ميبيني؟...نميشه يكباره اومد و وسط راه گفت دخترا سوا پسرا سوا
    شما دين رو از قبل ترش شروع بكن به حد و مرز ها ي صحيح هم خواهيد رسيد انشالله
    + اميد سعادت 


    سلام جناب نوآور

    اولا مطلب ثالثا (دومي)رو متوجه نشدم چي نوشتي.

    ثانيا يه چيزي که بايد بگم اينه که تمام جريان،نقل استادم نبود.فقط اصل جريان يعني «تبليغ،حديث،وما پيامبر ميشديم»کار استادمون بود باقيش مربوط به داستان پردازي نويسنده بود

    ثالثا قبول دارم که اين مطلب جاي بحث داره ولي وبلاگ وظيفه خودش رو در حدي که توان داره انجام ميده.بقيه اون ميشه مشاوره که مشاور ويژگي هاي خاصي رو بايد داشته باشه که من ندارم.اين مطلب فقط ميخواست تنبه بده که يادمون نره کجاييم.

    رابعا از رگ غيرتتون در مورد بسيج گفتيد.بايد توجه کرد تمام جريان يه مثال بود از برخورد ماها با نامحرم هامون که اکثرش بويي از اسلام نبرده.وهمچنين بايد توجه کرد که تو مثال مناقشه نبايد کرد.اما از اونجايي که منظور شما احتمال داره بار منفي مثال باشه اين توضيح رو ميدم که در جايگاه نقد نميشه بخاطر شما و امثال شما(که انشاالله صحيح عمل کرديد)اون افرادي که به اسم دين و بسيج اشتباه عمل ميکنن رو نقد نکنيم.

    به اميد روزي که اقا سيد علي بخاطر رفتار فردي و کار هاي جمعي مون لبخند رضايت رو لباشون بشينه.

    سلام

    اولاً روي مبحث سختي انگشت گذاشتي. مثل اينکه دلت يه دعواي ديگه مي خواد.

    ثانياً اين مطلب بايد حتماً رودرور صحبت بشه. چون اينجا فضاي طرح تمام دغدغه هاي ما نيست. مجال بيشتري مي "طلبه". شايد اشکالات فقط همون دو تايي که گفتي و گفتند نباشه.

    ثالثاً از بسيج دانشجويي مثال زدي و جلسات عمومي و لم دادن روي راحتي ها و صحبت کردن هاي از سر نفس. بدتر اينکه به نوعي حکم هم صادر شد و گفتي يا گفتند دوستتون "اما الان شماها چيکار ميکنيد؟". يعني با اطلاع کامل گفته اند اين سخن رو. اما واقعاً اين طوره؟ حتي اگر هم ديده باشند و صرفاً از شنيده ها استنباط نکرده باشند دوستِ گرامتان، به شدت ظن مي ميدم که ديدن از بيرون بوده و آگاهي کاملي از درون روابط بسيج ندارند. البته با عرض پوزش فراوان. و صدالبته تر نياز به توضيحات کامل تري داره اين وجيزه ام رودررو.

    ثالثاً شبهات در حد همين حد ساده اي هم که گفته اند[ دو اشکال مطروح? عمومي] جواب نگفتي. البته گمون مي کنم تو نگفتي و اون دوستت گفته باشه. چون با همين مثالي که گفتي قابليت قانع شدن رو گرفتي. مگر اين گروهي که اشکال مي کردن به دوستتون اهل لم دادن بوده باشند و بگو بخندهاي ...، که صد البته بسيجي نبوده اند از نوع مطلوبش.

    رابعاً متوجه هستي که اين همه پر گويي از سر تعصب به بسيجه و متوجه هستي که اين همه تعصب براي چيه؟ صد البته متوجه هستي که اين همه پر گويي ها از سر درده. اينکه 4 سال در عين ارتباط با خانم ها، بر روي تيغ راه مي رفته ايم با پاي برهنه و از تمام خوشي هايي که تقريباً تمام هم کلاسي هايم بهره مند بوده اند را به پشت سر انداختم و بسياري شوخي هايي که مي توانستيم بگوييم را در گلو فرو خورديم و حال مي شنويم که "ما چه کار مي کنيم؟" لم مي دهيم و مي خنديم. دردم مي آد و بهم بر مي خوره.

    خامساً اشکال ملانقتي نگيري.