• وبلاگ : بسوي او
  • يادداشت : من با دختر جوان سلام نميکنم
  • نظرات : 4 خصوصي ، 9 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + اميد سعادت 


    سلام جناب نوآور

    اولا مطلب ثالثا (دومي)رو متوجه نشدم چي نوشتي.

    ثانيا يه چيزي که بايد بگم اينه که تمام جريان،نقل استادم نبود.فقط اصل جريان يعني «تبليغ،حديث،وما پيامبر ميشديم»کار استادمون بود باقيش مربوط به داستان پردازي نويسنده بود

    ثالثا قبول دارم که اين مطلب جاي بحث داره ولي وبلاگ وظيفه خودش رو در حدي که توان داره انجام ميده.بقيه اون ميشه مشاوره که مشاور ويژگي هاي خاصي رو بايد داشته باشه که من ندارم.اين مطلب فقط ميخواست تنبه بده که يادمون نره کجاييم.

    رابعا از رگ غيرتتون در مورد بسيج گفتيد.بايد توجه کرد تمام جريان يه مثال بود از برخورد ماها با نامحرم هامون که اکثرش بويي از اسلام نبرده.وهمچنين بايد توجه کرد که تو مثال مناقشه نبايد کرد.اما از اونجايي که منظور شما احتمال داره بار منفي مثال باشه اين توضيح رو ميدم که در جايگاه نقد نميشه بخاطر شما و امثال شما(که انشاالله صحيح عمل کرديد)اون افرادي که به اسم دين و بسيج اشتباه عمل ميکنن رو نقد نکنيم.

    به اميد روزي که اقا سيد علي بخاطر رفتار فردي و کار هاي جمعي مون لبخند رضايت رو لباشون بشينه.