بسوی او
شما ها هم دلتون برای حرم آقا تنگ شده؟حتما این چند روز با خودتون میگید:کاش الان تو حرم بودم،روی فرشای تو صحن می نشستم و گنبد زرد آقام رو نگاه میکردم.کاش توی حرم بودم،با پای برهنه تمام صحن های حرم رو طی میردم و لذت می بردم.کاش تو حرم بودم،روبروی ضریح می نشستم و اشک میریختم.کاش توی حرم بودم،یه گوشه می نشستم و از آرامش حرم آروم می شدم.کاش تو حرم بودم. آره دلای هممون این روزا هوای مشهد میکنه.تقصیر ما نیست،دست ما هم نیست،آخه آقا،ولی نعمت ماست. دیشب خیلی فکر کردم که از این دلتنگی،چه استفاده ای کنم.به یه نتیجه رسیدم و امروز هم از صبح تا حالا اون نتیجه رو پیاده کردم.چون دیدم خیلی برای خودم خوب بود،تصمیم گرفتم به شما هم بگم شاید دلتون خواست انجام بدید. اول بذارید این رو بگم که خدا تو این روزای خاص یه جور دیگه به بندش نگاه میکنه،یه جور دیگه تحویل میگیره،یه جوره دیگه جواب سلام میده. همه ماها یا ترک یه گناه خاص برامون سخته یا انجام یه کار خوب.بیاید با آقا عهد کنیم که اون کار رو ترکش کنیم.از همین امروز هم شروع کنیم.به آقا بگیم:آقا دلم میخواست الان تو حرم با صفات باشم اما... اشکالی نداره آقا میدونم از این فاصله هم منو می بینی و حرف دلم رو می شنوی.آقا خودت میدونی انجام ندادن این کار چقدر برام سخته ولی ازتون کمک میخوام.میدونم رسم شما دستگیری از اوناییه که ازتون کمک میخوان.منم اومدم تا ازت کمک بخوام.دلم میخواد تا اون روزی که قراره منو بطلبی،دیگه با این کار دلت رو نرنجونم.اما کمک میخوام. قبول دارم که خوب ننوشتم ولی شما از آقای زیبامون،زیبا درخواست کنید.
Design By : Pichak |