بسوی او
این روزها لفظ شهید،زیاد بگوشمون میرسه.اما چقدر به شنیده هامون توجه و فکر می کنیم؟ فکر نکردن در مورد بعضی از این شنیده ها و خونده ها تفاوتی تو زندگیمون ایجاد نمیکنه،اما بعضی هاشون تمام زندگی رو میتونه متحول کنه. حسینٍ شهید،72تن شهید کربلا،شهید ..... تا حالا به مردن فکر کردیم؟فکر کردیم که یه روزی میرسه که ما دیگه تو این دنیا نباشیم؟خب حالا که این سفر اجباریه،چطوری بریم؟فرض کنیم خدا ازمون بپرسه چطور میخواید سفر کنید،چی جوابش بدیم؟ می تونیم بگیم مرگ طبیعی.اما من نمی خوام شما رو نمی دونم.آخه من دیدم اون مادری رو که بعد از 70 سال زندگی با عزت،بچه هاش زیر پاش ............. .نه نمی خوام رو تخت بیفتم. این،با این همه زشتی،بهترینش بود،آخه رفتن های دیگه میشه:تصادف،سرطان،زیر تیغ جراحی،نفله شدن وسط خیابون،و ... همه اینها یطرف قضیه بود،جنبه ی دیگش میشه هدف.یعنی حالا که که آدم قرار جونش که با ارزش ترین چیز در وجود خودشه رو از دست بده پس برای اون کار و هدفی فداش کنه که ارزش فدا شدن داشته باشه. اما اگر موافق هستید یکم زیباتر به شهادت نگاه کنیم:مگر غیر از اینه که خدا این بدن رو بهمون داده؟مگر غیر از اینه که داده تا باهاش ازمون امتحان بگیره؟پس بیاید ما هم کم نذاریم و اون فدای کسی بکنیم که خدا خیلی دوستش داره.شنیدم خدا حجتش رو خیلی دوست داره .........
Design By : Pichak |